از همان روزی که دست حضرت قابیل
گشت آلوده به خون حضرت هابیل
از همان روزی که فرزندان آدم
زهر تلخ دشمنی در خون شان جوشید
آدمیت مرد !!!
گرچه آدم زنده بود
از همان روزی که یوسف را برادرها به چاه انداختند
از همان روزی که با شلاق و خون دیوار چین را ساختند
آدمیت مرده بود
بعد دنیا هی پر از آدم شد و این آسیاب
گشت وگشت
قرن ها از مرگ آدم ها گذشت
ای دریغ
آدمیت بر نگشت
نظرات شما عزیزان:
از آدمیت آدما چیزی نمونده !
پاسخ:are khob.kiye ke ghadre ensaniyato adamiyate khodesho bedune
موضوعات مرتبط: داستانهای عاشقونه ، ،
برچسبها: