سلام.امیدوارم حال همه ی دوستای گلم خوب باشه.من میخواستم توی این وبلاگ کوچولو یه خورده از خودم بگم و یه مطالبی رو هم مثل اس ام اس و داستان واستون به اجرا بزارم.

نام:مهدی     نام خ:وزیری

متولد:دوم تیر ماه سال 1373

سن:19 سال            استان محل زندگی:سیستان و بلو چستان             شهرستان محل زندگی: ایرانشهر

میزان تحصیلات: الان دانشجوی ترم دوم رشته ی میکروبیولوژی هستم(کرمان)   رشته تحصیلی:علوم تجربی

ورزش: پارکور-دفاع شخصی- بدنسازی

ای دی یاهو:mehdi_love598                 ای دی نیمباز:engelef                    ادرس فیسبوک:mehdi vaziri

بیشتر بدانید:من پسری احساساتی هستم و خیلی هم نسبت به اطرافینم علاقه نشون میدم.من خیلی اهل شوخی و خنده هستم و تو اوج ناراحتی میخندم./ای یعنی اینکه هرکس که با من هست و من رو قبول دار چه به عنوان دوست چه به عنوان برادر من هم نسبت به اون همین حس رو دارم.

من از ادمهای همجنس باز خیلی بدم میاد.یعنی شدیدا بیزارم و به طور جدی باهاشون برخورد میکنم.اهل دختر بازی هم نیستم.و همیشه تیپ و لباسم رو واسه دل خوشیه خودم و روی مد بودن خودم انتخاب میکنم.خیلی ها که من رو فقط در حد سلام و علیک میسناسن بهم شک دارن و میگن یه شماره دختر بده و وقتی هم که من میگم من اهل اینکارا نیستم باورشون نمیشه.ولی من همون ادم قبلی هستم و با حرف مردم عوض نمیشم.

اهل هیچگونه مواد مخدری نبودم و نیستم-دوستام هم با اینکه ادمهای باحال و خوبی هستن اهل هیچ نوع موادی نیستن.حتی مشروبات الکلی.

به ورزش و دوستام خیلی اهمیت میدم اخه سرگرمی و علایق من اونا هستن.

من یه پسر emo هستم.اما خیلی ها تو ایران اسم emo رو بد جلوه دادن و به همجنس بازی نسبت دادن.من به عنوان یکی از این emo ها این رو تکذیب میکنم و ضد اونا هم هستم.این بود مختصر توضیحاتی از خودم واسه دوستان بازدید کننده از این وبلاگ.

<منتظر نظرهاتون هستم>

                                  اهنگسازی و تنظیم حرفه ای

                                تکست رپ/دیس لاو

                              sms:09394506275<

مشکلات توی زندگیم باهم سازگار نیست

شاید راه حلش رو کسی بلد نیست

بعضیا یه تصمیماتی تو زندگیشون میگیرن

که هزارتا دهقان فداکار وصدها پترس نه میتواند جلویشر ابگیرد نه برای ازدست نرفتنش کاری بکن

دیگر قهوه ترک دم نمیکنم
رنگ چشم های توست
سیگار روشن نمیکنم
طعم لبای توست!
اتش بپا نمیکنم
تصویر نگاه های توست!
من به قهوه.سیگار.اتش معتادم!
نمیتوان تو راترک کرد

 دیگه چشمانم نمیبیند/گوشهایم نمیشنود

بس که سوی بدبختی نگاه کردم/بس ک به حرفهای دنیا امیدوار شدم

اری. کور میکند.کر میکند/اما شفا نمیدهد این دنیا

به ساعت نگاه میکنم

دقیقه ب دقیقه.ساعت ب ساعت. دارد میگذرد

این ساعت نیست که میگذرد. عمر من و توست

حسادت میکنم به درخت که برای هرفصل امادست

کاش میفهمیدم فصل دیگری قرار است تنها باشم

خودم رو برایش اماده میکردم 

شیرین شده غم های مردم

مردم همان مردم هستند

اما این شیرینیه غم است که

به دلشان نشسته 

سیگارم دیگه کام نمیده

نمیدانم سیگار برایم حس غریب است

یا کام های زندگی تو واسم سنگینه 

 خیسیه بارون رو ترجیح میدم

به خیس شدن چشمانم برای

تو.

آنقدر بی ارزشی که بارون جبران

گریه هام شده

انصاف تو زندگی بعضی ادمها از صابون لیز تره

   تا میای بشناسیش تو بغل دیگری سر میخوره

شب شد و من چشمانم را بستم.فقظ چشمانم را

    اما نمیدانم چرا باز فیلم رفتنت روی پرده ی 

        تاریک چشمانم پخش شد.

          اه.عجب فیلمی عجب کارگردانی

 سردیه رابطه های امروز رو پیش گرفتی

    برای گرمیه اغوشهای دیگر در زمستون

عشقهای این روزا رو اگر برای گرگ هم تعریف کنی دیگر طرف گله نمیرود

خندیدن من به این روزگار از دیوونگی نیست

اگر داستان شیرین و فرهاد الان تکرار شود....

تو هم مبخندی

زندگی رو زمانی دوست دارم که دنیا ازم توقعی نداشته باشد/تو  جای خود داری

 نگران چی هستی؟

گاهی  خدا   درها و پنجره ها را قفل میکنه

زیباست اگر فکر کنی بیرون طوفانه

و

خدا

میخواد از تو محافظت کنه

پس بخند